«سراب»

۶ ماه گذشت.

دیروز برگشتم. حدود ۶ ماه گذشت و دوباره به خونه برگشتم. توی این مدت اتفاقات زیادی رو تجربه کردم. مهم‌ترین‌هاشون اما، به نظرم تغییرات خلقی و روحی‌ای بود که پشت سر گذاشتم. لحظه‌هایی بود که از فرط تاریکی دلم می‌خواست محو بشم و لحظه‌های روشنی بود که دلم می‌خواست تا من هم جزئی از اون روشنایی بشم. لحظه‌های شادی رو تجربه کردم که در اوج لحظه‌ی شاد بودنشون، تمام غم‌هام رو احساس می‌کردم؛ درست در تهِ همون شادی‌ها. این روزهای آخر هم با رفتن بچه‌ها و خصوصاً یکی از همخونه‌‌هام، دوباره یادم افتاد که جدایی چقدر می‌تونه تلخ و سنگین باشه. -شاید یکبار در موردش نوشتم.- با همه این‌‌ها، من باز اینجام. همون آدم سابق. درسته تغییر کردم ولی هنوز اسمم همونه و من همون آدمم. دلم برای وبلاگ‌‌نویسی واقعا تنگ شده. و کلی وبلاگ نخونده اینجا هست که باید بخونم. و چقدر بد که خیلی‌هایی که بیشتر می‌نوشتن، الآن خیلی وقته نمی‌نویسن.

فعلا حرف بیشتری نیست. ولی باید یادم بمونه بیشتر سر بزنم اینجا.

 

  • نظرات [ ۴ ]
Sara Y
۰۲ آبان ۰۰ , ۱۷:۰۸

خوش برگشتی. 

بنویس، از همون تاریکی‌ها و روشنایی‌ها. ما تشنه‌ی خوندنیم.

پاسخ :

ممنونم ازت سارا. باشه، حتماً می‌نویسم. مرسی که حمایت می‌کنی مثل همیشه. 3>
Saeed Sajjadi
۰۲ آبان ۰۰ , ۱۷:۴۲

جدایی بخش جدایی ناپذیر رابطه‌هاس

پاسخ :

آره هیچ گریزی ازش نیست. اما خب به همون اندازه کنار اومدن باهاش هم کار سختیه.
Saeed Sajjadi
۰۳ آبان ۰۰ , ۱۶:۰۷

👍💜

Winged Deer
۱۰ آبان ۰۰ , ۱۶:۳۵

یادت باشه بیشتر به این‌جا سر بزنی:))

یادم باشه بیشتر به این‌جا سر بزنم:))

پاسخ :

اگه جمله دوم رو نمی‌گفتی ناراحت می‌شدم اصلاً. :))) آفرین! :))
آره حتماً سر می‌زنم بیشتر.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آیا همه‌‌ی این‌ها، سرابی بیش نیست؟
Designed By Erfan Powered by Bayan